روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

در آستانه فصلی سرد

در آستانه فصلی سرد

در محفل عزای آیینه ها

و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ

و این غروب بارور شده از دانش سکوت

چگونه می شود به آن کسی که می رود اینسان

صبور،

سنگین،

سرگردان،

فرمان ایست داد...

اولین باری که شعر های فروغ را خواندم، کلاس دوم راهنمایی بودم. خیلی از مفاهیم را نمی فهمیدم، اما سعی میکردم نوشته هایش را مجسم کنم و تصویر ذهنی از آنها برای درک بهترشون بسازم. خوب یادمه تصویری که از جمله در کوچه باد می آید، در ذهنم را (کوچه ای با سنگ فرشی با سنگهایی به اندازه آجر، دیوارهایی نچندان صاف، در هوایی تاریک و یک چراغی روشن بر یک ستون که فقط محدوده زیر خودش را روشن کرده بود، و برگی که در آغوش بادی سرد، در هوا چرخ میزد و سرگردان به این سو و آن سو میرفت). آن زمان نمیفهمیدم، فقط میدانستم اندوهی عجیب و ناشناخته در این شعرها هست و یک جور تنهایی که اتفاقا اون تنهایی رو خوب میفهمیدم....درک من در آن زمان همین بود. اما اکنون خوب می دانم که فروغ سالها جلوتر از زمان خویش بود. و می دانم از این زمانی که درش قرار داریم هم جلوتر بود....

چقدر به داشتنت در این روزها نیازمندیم.....

هشتم دیماه، سالروز تولد فروغ شاد


پی نوشت: هیچ کس با هیچ کس سخن نمی گوید که خاموشی به هزار زبان در سخن است...

نظرات 6 + ارسال نظر
از: آنه...به:خدا دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 12:48 http://ane-moo-meshki.blogfa.com

اون وبلاگتونم سر بزنین

چشم....
سر زدم....خبری نبود...

خانم اردیبهشتی یکشنبه 13 دی 1394 ساعت 18:01 http://mayfamily.blogsky.com

سلام
آقای برنا زدید تو خط شعرها تازگی!
من یک کوچه تاریک و باریک با یک نور ضعیف از یک چراغ برق زپرتی!!!! و باد شدید به ذهنم می رسه!

ما با شعر زاده شده ایم
هوای سرد چی؟

سلام
دیشب تا دیروقت داشتم وبلاگتونو میخوندم
همش اصطلاحات عجیب و غریب ریاضی بود که
من هیچوقت با ریاضی میونه خوبی نداشتم اما همیشه هم از ترس اینکه معدلم پایین نیاد اونقد میخوندم تا نمره م 20 بشه
حالا من دیشب چه خوابی دیدم!
خواب دیدم دارم ی امتحان چند صفحه ای میدم که سوالاش هم ریاضیه هم زیسته و هم شیمی،چقدم وحشتناک بود وقتمم خیلی کم بود
چقد استرس بهم وارد شد،همشم تقصیر شماست استاد

سلام
فکر کنم فقط در یکی یا دوتا از پستها از اون اصطلاحات به گفته شما عجیب و غریب بود....ریاضی زبان خلقت جهان است، منم گاهی به سختی میخوندمش...اما از نظر من یادگیری آن (تا حدی) برای همه لازمه
کلی بابت خوابی که دیدی خندیدم....(ببخشید دست خودم نبود) فکر نمیکردم خواندن یک پست که چندتا اصطلاح علمی داره اینقدر تاثیرگذار باشه....از الان دارم برای امتحاناتت آماده ات میکنم....بده؟؟؟؟

از: آنه...به:خدا پنج‌شنبه 10 دی 1394 ساعت 14:11 http://ane-moo-meshki.blogfa.com

سلام
برنا هم اسم قشنگیه
چه تعبیر و تعریف جالبی از نقطه داشتین
شما با بازی با کلمات یا بهتره بگم استفاده درست از کلمات خیلی مختصر و مفید منظورو رسوندین
و من این منظورو کامل درکش کردم
خوشم میاد آدم اینجوری باشه
نه که مجبور باشه هی حرف بزنه و هی جمله قبلشو و منظورشو توضیح بده
آخرشم اونجوری که میخواد نتونه بیان کنه
چقد حرف زدم
اگه یادتون باشه آنه هم خیلی حرف میزد
دنبال پروفایلتون بودم،نیافتم
ولی خب مشخصه با سوادین

سلام
ممنون بابت حضورتون و پاسخ....
نظر لطف شماست

هانی پنج‌شنبه 10 دی 1394 ساعت 10:31 http://hanihastam.persianblog.ir

من سوم راهنمایی معلممون یه دیوان فروغ بهم داد و برای اولین بار خوندمش..یادش بخیر...

چه خاطره خوبی.....
خوش به حالتون

یاسمین چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 15:19

خیلی آدما هستن که از زمان خودشون جلوترن.که اغلب هم رنج به همراه داره و هم لذت.
در آبهای سبز تابستان رو خیلی دوس دارم.

فروغ هم از انسانهای تمام نشدنیه.زنی که جسارت تابوشکنی و پاره کردن سنتهای پوسیده رو داشت.اینجور انسانها تو هر دوره ای که باشن ستودنین.

بله همینطوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد