روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

دل به امید صدایی که مگر در تو رسد

ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

نظرات 2 + ارسال نظر
فرناز چهارشنبه 30 تیر 1395 ساعت 19:12

حال و هوای نوشته هاتون هر روز غم و تنهایی ش داره بیشتر میشه امیدوارم هر چه زودتر شادی خیلی زیادی براتون رقم بخوره

ممنون

فرناز سه‌شنبه 29 تیر 1395 ساعت 16:43

آخی الهی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد