روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

ما شنیدیم و به یاری نشتابیدیم!

به خیالی که قضا

به گمانی که قدر

بر سر آن خسته

گذاری بکند!

"دستی از غیب برون آید و کاری بکند"

هیچ یک حتی از جای نجنبیدیم!

آستینها بالا نزدیم

دست آن غرقه در امواج بلا را نگرفتیم

تا از آن مهلکه-شاید-برهانیمش

به کناری برسانیمش!

ف. مشیری

برای هرکی مثل ما داره میسوزه غمگینم....

نظرات 1 + ارسال نظر
یاسمین جمعه 6 بهمن 1396 ساعت 17:45

انقدر غم تو این دنیا و این جامعه زیاد شده که....حتا امروز با خودم فکر کردم داریم خو میگیریم به این کثیفیها و زشتیها...وقتی خیلی راحت خبر یه دزدی میلیاردی دیگه رو رد کردم و حتا نخوندمش،خودمم یجوری شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد