روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

پاییز

اینجا هنوز کسی است

که به اندازه هزاران نفر نیست

و جایش روی تمام صندلی ها خالیست

کسی که هر پاییز

پای تمام درختان شهر

"شد خزانِ" تازه ای خواهد کاشت

(لیلا کرد بچه)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد