روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

دکتر فیش

بالاخره رفتم

اول گفت که شلوارتو تا زانو بزن بالا، پاهاتو آّب بزن و بعد بنشین. پاهاتو باهم توی ظرف بذار. تا پاهامو توی ظرف گذاشتم، صدتا ماهی کوچولو اومدن دورش و شروع کردن به گاز گرفتن های ریز ریز از پاهام. حس جالبی بود، گاهی قلقلک (مخصوصا وقتی ماهی ها سعی میکردند از بین انگشتهای پام عبور کنند)، گاهی سوزش ریز و زود گذر و گاهی مور مور شدن. 15 دقیقه بعد پاهامو به آرومی از آب درآوردم. ماهی ها که ظاهرا مدتها بود پایی به این خوبی نوش جان نکرده بودند، تا لب آب پاهایم را بدرقه کردند. بعدش دوباره پاهامو شستم و کفشهایم را پوشیدم. حس خوبی داشتم، احساس میکردم پاهام سبک شده، حالا نمیدونم تاثیر دکتر فیش بود یا شستن پاها. کفشهایم که کفپوش طبی دارند هم در این احساس خوب بی تاثیر نبودند، بعدش کلی پیاده روی کردم.

نتیجه گیری اخلاقی: پا عضو بسیار مهمی است، کمی بیشتر ازشان مراقبت کنید.خستگیتون در میره.

نظرات 16 + ارسال نظر
مهران سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 14:10 http://mehran.blogsky.com/

نه کلا منظورم این بود که بیش از هفت ساله رنگ دریا رو ندیدم ... :)
علاقه ای ندارم به این منظره. نمی دونم چرا

ولی من دوستش دارم. هر چند بعد از سالهای کودکی، هر بار که دریا رو دیده ام غمگین شده ام....

مهران سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 04:13 http://mehran.blogsky.com/

تجربه ی جالبی بود ...
حالا که این پست رو خوندم به این فکر کردم که چند ساله دریا نرفتم؟ فکر کنم بیش از هفت سال باشه...

شما که تازگیا رشت بودین....منم با اینکه چند هفته پیش برای مدت کوتاهی لب دریا بودم، اما احساس میکنم سالهاست دریا نرفته ام. البته اگه منظورتون به آب زدن باشه که خیلی وقته نرفته ام....

آقای اردیبهشتی سه‌شنبه 6 مرداد 1394 ساعت 17:23 http://mayfamily.blogsky.com

من نخواستم این دو را با هم مقایسه کنم فقط اهمیت سفر را برای شما بیان کردم .
روز خوش

ممنون. من از نحوه نگارشتون اینطور برداشت کردم. عذرخواهی میکنم.
و البته در مورد سفر، بسیار بسیار با شما هم عقیده هستم.

مگهان دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 19:07

گفتم شاید کامنتم نرسیده باشه !

خب نمیدونم دقیقا کدوم پست و کدوم بستنی فروشی ؛) ولی همون بستنی فروشی مذکور برای قرار خوبه . منتظرم!

باشه....اومدم...

مگ دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 17:51

در راستای سوزانیدن دل...

اووون کفشای ساااحل من کووو ؟!
بیارید که مشکی رو روشن کنم و راهی انزلی شم :دی فلاسکم آب کنید برام زووود اهاالی خونه :دی

خوبه !هرکی نیاد :دی کدوم بستنی فروشی عایا :)) :دی ؟
من یه مانتوی سرمه ای می پوشم با آستینای سرخابی...

همونی که مکان بود دیگه....یه بار همچین پستی گذاشته بودی فک کنم....
دل منو میسوزونی؟
همین آخر هفته میام رشت.

مگ دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 17:21

نه نه !!! بخدا دقیقاااا حدس زدم درباره این ماهی ها می خواین بنویسین

اهم اهم ، حرف از شهرهای اطراف ما شده ، بگم که رشت هم خیییییلی خوبه این سری برای دیدن رشت هم یه روز وقت بگذارید لطفاً :دی

+ من هفته ی پیش 3بار رفتم انزلی و پنج شنبه و جمعه باز هم میرم :دی جای شما خااالی

دیگه داری دل ما را میسوزانی ها....
میام جلوی همون بستنی فروشی. خوبه؟

آقای اردیبهشتی دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 16:11 http://mayfamily.blogsky.com

سلام،
دکتر فیش رفتن هم تجربه خوبیه ولی سفر یه چیز دیگه است. برید سفر و لذت ببرید از زیبایی های طبیعت.
ولی یه توصیه حتماً جلوتر مسیر حرکت را پیش بینی کنید و جاهاای مناسب را رزرو کنید . برای انزلی هم کلی هتل و مهمانپذیر هست. تو اینتر نت میتونید پیدا کنید.
لاهیجان و انزلی جزو زیباترین شهرها هستند. آب و هوا را هم چک کنید.
یا حق

سلام
به به جناب آقای اردیبهشتی عزیز، آقا چه عجب از این ورا....
بله البته که سفر خوبه، اما دکتر فیش رفتن و سفر منافاتی باهم ندارند، لزومی نداره مقایسه بشوند.
ما هم در تعطیلات عید فطر سفر رفتیم. البته نه به شمال. اصلن حالا که حرف سفر پیش اومد، اینو بگم که اصولا یکی از آرزوهای بنده اینه که سفر بروم. یعنی اگه یکی از من بپرسه که چه آرزوهایی داری، در پاسخ، سفر رفتن و دیدن جاهای مختلف و در طبیعت بودن را به عنوان یکی از آرزوها مطرح میکنم. اما خب، اگه فقط کمتر از یک نیم روز برای استراحت وقت داشته باشی، و علاقه مند به داشتن تجربه های جدید باشی، دکتر فیش گزینه مناسبیست.
در مورد لاهیجان و انزلی حق با شماست. طبیعت آنجا را خیلی دوست دارم. حتما برای رفتن به آنجا برنامه ریزی میکنم. البته سال گذشته لاهیجان رفتم، جنگل های سیاهکل رو هم دیدم، خیلی خوب بود. اما انزلی با اینکه دو سه بار رفته ام، هربار چند ساعت بیشتر آنجا نماندم و مجالی برای دیدن تالاب پیش نیامد.
امیدوارم که بتونم اونجا رو هم ببینم.
ممنون بابت توضیحات کاربردی

ساتین دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 15:16 http://sapphiree.persianblog.ir

سلام پژمان خان ، خوبی ؟
نمیدونم چرا حس نوشتنم نمیاد :))) ن پست نوشتن ن حتی کامنت گذاشتن ، اگر از حال من جویا باشی خوبم ، سعی میکنم بیام بنویسم ، ممنون ک خبر میگیری

سلام. خوبم ممنون.
خواهش میکنم

خانم اردیبهشتی دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 09:47 http://mayfamily.blogsky.com

سلام
من از قضا دوست دارم تجربه اش کنم و از ماهی ها هم نمی ترسم. ولی نمی دونستم کجا داره! که گفتید برج میلاد!
فقط یک سوال در ذهن اصفهانی من الان شکل گرفته: چند؟!

برج میلاد داره، باغ وحش ارم هم داره. حدودا ده هزار تومان برای هر 15 دقیقه.
خیلی حس خوبی داره. حتما تجربه اش کنید. آرامش رو به پاها و از اونجا به کل بدن و روان منتقل میکنه.مخصوصا اگه صدای آب و نسیم خنک هم همراهش باشه.
البته برای من اولش آرامش نداشت، چون تعدادی آدم .... جمع شده بودند دم در و داشتن پاهای من رو با تعجب نگاه میکردند.....

مگهان یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 21:56 http://meghan.blogsky.com

جمله ای اول رو خوندم ، فکر کردم چی می خواین بنویسین در ادامه ش :دی
واااااای من خیلی دوس دارم تجربه کنم ولی هربار خودمو راضی کردم نشد:| هعییی

+ می ترسم از ماهی !!!

انتظار داشتید که مثلا بخونین: بالاخره به یونایتد استیت رفتم؟
خدا از دهان مبارک و زیبایتان بشنود

Rojin یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 21:04 http://rojna.blogfa.com

من این روش پدیکور رو شنیده بودم ولی وقتی تو پراگ دیدم کلی ذوق کردم. ولی جرات نمیکنم خودم پاهامو بدم دهن ماهیا از سر و کولش برن بالا
http://s3.picofile.com/file/8202415376/DSCN3601.JPG

شما بیا همین برج میلاد پاهای مبارک را به دستان (البته به دهان) ماهی ها بسپار تا صفایی بدهند. آزار دهنده نیست اصلا.

Rima یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 20:36 http://dailytalk.blog.ir

بابا دست مریزاد
چه به خودت رسیدگی کردی
منم به این نتیجه رسیدم
قبل از ماه رمضون که از سر کار میرسیدم خونه نیمساعته باید آماده میشدم برم باشگاه از ترفند ماساژ پاها با آب گرم استفاده میکردم و سبک میشدم. انگار خستگی رو از بین میبره
مخصوصا اگه صورتت رو هم با آب خنک و صابون بشوری و کمی گردنتو با آب خنک نمدار کنی هوشیارتر میشی و آماده برای دویدن
یادم رفت بگم تجربه جدید نووووووش جان

خیلی خیلی ممنون ریما جان
ببین اگه بری ماساژ تخصصی پا دیگه چی میشه....خیلی خوبه....من قبلنا وقتی سربازی میرفتم یه آشنایی بودش که ماساژ تخصصی کف پا میداد، ده جلسه رفتم پیشش، اصلن روح و روانم تازه شد.....خیلی خوب بود

آزی شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 16:22 http://bihefaz.blog.ir

در جریانی که منم رفتم حس خیلی خوبیه ولی مال ما 20 دقیقه بود که ما یکم شارژ کردیم تا نیم ساعت نشستیم خیلی ریلکس شدم البته میگن باید مستمر باشه تا نتیجه عالی بده :)

بله کاملا در جریانم. اصلا این پست را برای شما نوشتم که بدونی به توصیه ات عمل کردم

ماهی سیاه کوچولو شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 15:19 http://1nicegirl8.blogsky.com

منکه فهمیدم همه جا قلبه فقط خوده قلبه ک قلب نیست...
اکتشافو داری؟

احسنت
طیب ا...
باید این حرفتو با آب طلا بنویسند و بر در دانشکده های پزشکی و روانشناسی و علوم اجتماعی نصب کنند

یاسمین شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 14:41

من از حیوونا میترسم

چرا؟
به نظر من باید از آدما بترسی....

مونا شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 11:45 http://m-not.blogsky.com

خب پا قلب دومه دیگه

دقیقا
حتی برخی از علما بر این باورند که قلب اوله، قلب قبل دومه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد