روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را
روزگار نو

روزگار نو

گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را

با تو پاییز برایم چو بهار و بهارم بی تو سرد و غمناک تر از پاییز است

گاهی آدم نوشتنش نمی آید، گاهی حس و حالش نیست، گاهی اونقدر درگیری که وقت سر خاراندن نداری، گاهی نیستی، یعنی هیچ کجا نیستی. نه در خانه، نه در محل کار، نه دانشگاه، و نه حتی پیش خودت.

منم چند روزی هیچ کجا نبودم. بطور فیزیکی خیلی جاها بودم، خیلی درگیر بودم، کلی مهمونی و بزن و برقص و .... خیلی هم خوب بود و خوش گذشت. چند روزی هم به خاطر سردرد عجیبی که تا حالا سابقه نداشت نبودم. الان کمی بهتر شده ام و اندک اندک دارم به روال هر روزه بر میگردم. هرچند که میهمانی هایی که به مناسبتهای مختلف برگذار می شوند همچنان ادامه دارند. مخصوصا اینکه کلی مهرماهی داریم که همین یعنی کلی میهمانی تولد. بدینوسیله به همه ی مهر ماهی ها تبریک میگویم. چه آنهایی که هستند، و چه آنهایی که یادشون هست...خونه جدید هم درگیریهای خودشو داشت (و داره) البته.

همیشه اول پاییز که میشد، یه دل نوشته یا دست نوشته یا یادداشتی برای پاییز می نوشتم. در نوشته های قبلی وبلاگ قبلی (دوتا وبلاگ قبلی) نوشته بودم که پاییز مهمترین فصل زندگی من بوده. همیشه بهترینها و بدترین های زندگیم در این فصل رخ داده است. فصل برگ های رقصان و فصل رنگ. هم شادی  و هم غم. فصل زندگی فصل باد و بارون و درآوردن لباسهای گرم.ثبت نام دانشگاه، ثبت نام مدرسه، بوی کتاب نو، شوق کیف جدید، فارغ التحصیلی، دفاع پایان نامه، دریافت گواهینامه های بین المللی، فصل آمدن عشق، فصل پر کشدن و رفتن، همه و همه در پاییز برایم اتفاق افتاده است. و چقدر باید قوی بود که هم شاد باشی و هم غمگین. هم سنگین باشی از باری بزرگ و هم سبکبال و رها و خندان. و زندگی را از نو آغاز کنی و روزگاری نو بسازی. لحظه های عجیبی را گذراندم. همین چند روز پیش...نوشتنش را نیازی نیست چون درکش مشکل است. باید اتفاقها بر تو رخ داده باشد که در یک لحظه هم در نهایت شادی باشی  و هم در نهایت اندوه. کسانی باشند که هم در نهایت شادی ببینندت و هم گوشه ی چشمانشان خیس باشد و تو تنها کاری که میتوانی انجام دهی نگاه داشتن حرمت اشک و اندوه و لبخند و شادیشان باشد. و نگاه داشتن خودت که مدیریت کنی اندوه و شادی را، شادی ببخشی و آرامش هدیه کنی و احترام.

همه اینها در توست ای پاییز طلایی. و من باید باز تو را تا انتها بپیمایم و هر بار برایم تازه است. هر آنچه در تو بوده.....

مدتی از اخبار و اینترنت به دور بودم اما خبرهای ناگوار و فاجعه انسانی اتفاق افتاده در عربستان را شنیده ام. تصاویر دلخراشش را دیده ام و نمیخواهم چیزی بنویسم. از نامش پیداست."فاجعه". امیدوارم بازماندگانشان انرژی های لازم را از کائنات بگیرند و صبور و قوی باشند و آسیب دیدگان به زودی تن درست شوند.

و اینجا و نوشتن....و دوستانی چون برگ گل...چون شما....دلم برای تک تک دوستان وبلاگیم تنگ شده بود. حالا خوبه که فقط ده روز نبودم......

از فصل پاییز لذت ببرید. از جاده چالوس غافل نشید. اگه راهی شمال بودید از جاده کلاردشت به عباس آباد غافل نشوید. بسی زیباست در پاییز. اگر نمیتونید سفر کنید یا اصلا در پایتخت و اطراف آن نیستید، از خوردن یک فنجان قهوه، یا چای در یک کافه وسط یک باغ رنگارنگ غافل نشید. خودتونو دوست داشته باشید و دعوت کنید. من هستما....شما اراده کنید، کافه و قهوه اش با من.

شاد باشید

نظرات 15 + ارسال نظر
ساتین پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 15:34 http://sapphiree.persianblog.ir

سلام خوبی ؟
خب خیلی درگیرم من ، فرصت نوشتن و آپ کردن و سراغ گرفتن و ندارم ...
فیلم ؟! فیلم خوب سراغ ندارممم سه بعدی که اصلا، اخیرا in time و دیدم دوست داشتم ، the help و impossible هم بد نبودن
ما یه فلش دادیم به اونی که ازش تی وی خریدیم ، برامون کلی فیلم سه بعدی ریخت روش ، من که ندیدم داداشم بیشتر هیجانشو داره

سلام
خوبم. ممنون.
منم همینطورم. اشکالی نداره.

هلیا سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 23:30

بهترین ها ...زیبا ترین ها...رویایی ترین لحظه ها از آن تو باشد فقط تو
دوست مهربان من

چه دوست با محبتی
مرسی
همچنین برای شما

بانو. سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 11:11 http://mylifeinwords.blogfa.com

پاییز پسرم رو به من داد...برای من همیشه بوی بارون و سوز صبحهای پاییزی بوی پسرم رو میده

امیدوارم که این بو برای شما مطبوع و لحظه های پاییزیتون قشنگ تر از قبل باشه

مامان آمیتیس سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 07:40 http://mamaneami.niniweblog.com/

سلام
من هم خیییلی خیییلی پاییز رو دوست دارم تمام اتفاق های مهم زندگی من هم در پاییز بوده

به سلامتی
امیدوارم همه روزها و فصلهای سال برای شما مملو از اتفاقهای مهم و خوب باشه

Rima یکشنبه 12 مهر 1394 ساعت 11:03 http://dailytalk.blog.ir

این نوشته ات اینقدر حس همزادپنداری رو در من تقویت کرده بود که چند بار اومدم خوندم اما هربار به فکر فرو رفتم و نوشتنم نیومد. فکر میکردم من چقدر هستم ؟ اصلا هستم یا نیستم ؟ کجام ؟
دیگه امروز بدون خوندنش فقط اومدم کامنت بذارم و برات دعاهای خوب بفرستم

خیلی خوبه که هستین
همینجا
همین الان

هلیا شنبه 11 مهر 1394 ساعت 23:17

یادتون رفته من رک گو بودما جامم رو تاقچه بود

نه یادم نرفته

هلیا شنبه 11 مهر 1394 ساعت 23:15

نه من هندوانه دارم و نه هندوانه زیر بغل شما می گذارم
اگرم داشته باشم تو دستتون می ذارم نه زیر بغلتون
مهربونی خاصی دارن نوشته هاتون جدی میگما

خیلی ممنون

سلام دوست عزیز
واقعا پاییز عروس فصل هاست،برای منم همیشه یه حسه عجیبی داشته...
ایشالا که پاییزامسالتون پر باشه از خوشی

سلام
خیلی ممنون از محبتتون

هلیا پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 23:19

ناب تر و زیباتر از نوشته های لطیف و مهربان شما؟...هرگز

دیگه دارید هندوانه به زیر بغل های من می گذارید
البته شاید هم سخن شما استعاره یا کنایه باشد.....

یاسمین پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 18:49

عه.اومدی؟؟ سلام (((:

منم پاییز و زمستون رو خیلی دوست دارم.حالم بهتر از فصل گرماس

چقدر اتفاقای بد این یکی دوساله افتاده.فوت کاپیتان تیم رقیب هم امروز حسابی کلافم کرد.

سلام بله اومدم
خدا رو شکر که حالتون بهتره
اتفاق ها می افتد...هم خوب و هم بد.....هر دو را باید با هم دید

هلیا پنج‌شنبه 9 مهر 1394 ساعت 06:47

پاییز فصل خاصیه. وقتی که میاد انرژی خاصی سراغم میاد
منو به دوران دبیرستان می بره.... چقدر شیطونی می کردیم
عاشق فصل پاییزم عاشق این پست قشنگتون عاشق شما

چقدر این کامنتتون سرشار از عشقه
و چه چیزی ناب تر و زیبا تر از آن
خیلی خیلی ممنون

Rojin دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 15:15 http://rojna.blogfa.com

چی بهتر از این. زندگی پرهجان. کار ، مهمانی، اسباب کشی...

زندگی همش همینه خدا سلامتی بده :)

توصیه های ایمنی رو هم جدی میگیریم. ولی ما کجا و شمال کجا

نه....زندگی همش همین نیست....اینها ظاهر زندگیست
سلامت باشی روژین جان....با تمام وجودم آرزومند سلامتی تو هستم

Rojin دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 15:04 http://rojna.blogfa.com

شک نکن فراموشت کردم ها . خوبی؟

به خوبی شما

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 12:29 http://1nicegirl8.blogsky.com/

پاییز زیبا مبارک

بر شما هم مبارک و شاد باشد

مگهان دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 09:25 http://meghan.blogsky.com

پاییزتون مبارک :) خونه ی جدید براتون پر از اتفاقای خوب باشه الهی ... آمین

پاییز برای من هم پر از اتفاق و حادثه ست . همیشه ... بدترین اتفاق زندگیم تو این فصل بوده و امیدوارم دیگه تکرار نشه

+ ما مهر ماهی کم داریم ، یکی داریم یعنی و مورد بعدی هم چند روز دیگه پا به دنیا میذاره :) در عوض از 5 تا نوه که با خونواده پدری در ارتباطیم خیلی! 3تامون بهمنی هستیم ؛) :دی

ممنون مگی جان
امیدورام از این به بعد خوبی و شادی باشه براتون
وقتی بعد از چند روز اومدم و دیدم کامنتی ازت ندارم راستش اول خیلی نگران شدم...با دلهره و ترس وبلاگت رو باز کردم....تحمل دیدن خبر بد رو نداشتم...بعد که دیدم پدر و مادرتون خوب هستند نفس راحتی بابت شما کشیدم هرچند که خیلی از این حادثه بزرگ اندوگین هستم.
راستی قدم نو رسیده پیشاپیش مبارک
ممنون بخاطر آزوهای قشنگت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد