-
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:38
یکی از چیزهایی که احتمالا توانایی کشتن من را دارد، تضادهاییست که در درون من است. انسان است دیگر، مجموعه ای از ضد و نقیض ها. از طرفی میدانم که دیگر نباید حرف برخی چیزها را پیش بکشم، از طرفی همان چیز ها از درون مانند خوره روحم را میخورند. اصلا هم از صادق هدایت کپی نکردم. برگردیم به تضادها. اگر از دیدگاه علمی بررسی کنیم،...
-
گزارش تصویری
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:37
در این چند روز پس از مدتها به اصفهان رفتم. بجای تعریف و حکایت و نقل قول، خودتون تصاویر را مشاهده فرمایید. اینم بگم که آپلود عکسها دقیقا یک روز وقت منو گرفت. کلی عکس دیگه هم موند که از آپلودش صرف نظر کردم... " /> روزیکه داشتم میرفتم، یک تکه ابر باران زا بالای سرم بود، هی ازش رد میشدم، بعد توی ترافیک یا توقف،...
-
آشتی کنون
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:37
با خودم قهر بودم. درسته که مشغله زیاد و شرایط زندگی روزمره باعث شده بود خودم را فراموش کنم، و کمتر به این فکر کنم که من کیستم، اما خودم هم خودم را فراموش کرده بودم. دست از حرکت هدفدار برداشته بودم. از چیزی که میترسیدم سرم آمده بود. آدم اینقدر بی فکر؟ آدم اینقدر قدر نشناس؟ د آخه مگه فقط تویی که مشکل داری؟ هیچ کس دیگه...
-
پرواز با خورشید
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:36
بگذار ، که بر شاخه این صبح دلاویز بنشینم و از عشق سرودی بسرایم آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سبکبال ، پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم خورشید از آن دور ، از آن قله پر برق آغوش کند باز ، همه مهر ، همه ناز سیمرغ طلایی پرو بالی ست که – چون من – از لانه برون آمده ، دارد سر پرواز پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست پرواز...
-
این نیز می گذرد
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:36
در طول سالهای زندگی ام، وقایع نیک و بد بسیاری بر من گذشته است. شرایطی که گاهی چنان مینمودند که سختی آنها را هیچ پایانی نیست...و شرایطی که چندان نیک بودند که گویی در بهشت دائمی باقی خواهم ماند... اما حقیقت چیز دیگریست. برای زمان مفهومی به نام ایستایی معنا ندارد. (البته در این جهان سه بعدی قابل درک برای انسان عامی)....
-
همش نمیشه که متن ادبی نوشت...
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:35
آقا نوشتنمان نمی آید....چه کنیم؟ زورکی که نمیشود..... گاهی وقتها می شود، گاهی وقتها نمی شود که بشود، گاهی وقتها هم نمی شود که نمی شود...اما گاهی وقتها می شود که بشود (ای کلک....فکر کردی همیشه نمی شود؟؟؟؟) راستش یک متن (خطابه) عریض و طویل (و به زبان شیرین پاسی، درازدامان) در باره عقب افتادگی و عصر فراصنعتی و طرز...
-
پاییز
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:35
پاییز آرام آرام قد می کشد اما هنوز بوی بهار می آید از کوچه ای که تو در آن مرا بوسیدی (س.خاکسار) پاییز هم آمد. از آمدن پاییز می ترسم. مهمترین اتفاقات زندگی من در پاییز افتاده است. شاد ترینها، غمگین ترین ها، دردناکترینها.... توی دلم آشوب می شود....هر روز بغضی بی دلیل.... بگذریم.... میگذرم از هرچه دلتنگیست... آنان که...
-
تا شقایق هست ...
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:34
زندگی ، زیستن ، زنده ماندن؟ مساله این است... کدامیک از سه مفهوم بالا، بار گرانتر و سنگین تری دارد؟ کدامیک زیباتر است و کدام ارزشمندتر؟ به راستی ارزش آن چقدر است؟ شما برای زندگی چه بهایی می پردازید؟ برای زیستن چطور؟ و برای زنده ماندن؟ گاهی فراموش می کنیم که زندگی فاصله کوتاهیست که در یک لحظه می تواند دیگر نباشد. گاهی...
-
آبی خاکستری سیاه
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:34
مدتهاست که دلم قصیده آبی خاکستر سیاه حمید مصدق را میخواهد....بارها و بارها خوانده ام و بارها و بارها خواهم خواند،با تک تک کلمات و عباراتش زندگی کرده ام، بارها و بارها خوانده ام و خواهم خواند..... در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توام گیسوان تو...
-
بیست سال بعد
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:32
میدونم متن زیر رو خیلیهاتون خوندین...اما احساس کردم نیاز به دوباره خوانی داره (دارم) پس دوباره مینویسمش... دوست دارم دوستیهای وبلاگی (نه مجازی) ما آنقدر زیبا باشه و به درازا بکشه که بیست سال دیگه یاد امروز بیفتیم و شاد باشیم از به خاطر آوردنش. "بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس میخوری تا بابت...
-
چالش سطل کتاب
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:32
تعدادی از دوستان چالشی با هدف افزایش سرانه مطالعه و کتاب خوانی ترتیب داده اند بدین صورت که هر کسی که به این چالش (حالا چرا چالش؟ آخه این کجاش چالشه؟) دعوت میشه باید یک کتاب هدیه بده و پنج نفر دیگه رو به این کار دعوت کنه. خب من کتاب دختری از ایران (ستاره فرمانفرماییان)، سمفونی مردگان (عباس معروفی)، زندگینامه جرج بوش...
-
گر مرد رهی میان خون باید رفت
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:31
کاش از دنیای هزار رنگ اندیشه رنگی را نیز به من تقدیم کنی رنگی که از زیبایی تحسین برانگیز باغ بگوید..... .......................................... گاهی دلت یه حس ناب میخواد....حس رهایی و سبکی...نمیدونم چرا اینقدر سخت شده همه چیز. چرا رسیدن به همچین حسی همیشه امکان پذیر نیست؟ شاید مشکل از منه و طرز نگاهم...شاید باید...
-
حس خوب
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:31
خیلی حس خوبیه وقتی از یک جای معتبر تماس میگیرند و ازت میخوان باهاشون همکاری کنی. مخصوصا اگه اون جا جایی باشه که با افراد دارای سطح بالای علمی و فنی سر و کار داشته باشی و کارهای متفاوت و غیر تکراری انجام بدی. میدونم اینجا با رفتن من موافقت نمیکنن و اگه بخوان میتونن کاری کنن که اونجا هم نتونم برم. اما همین که چنین...
-
پروفسور مریم میرزاخانی
دوشنبه 11 خرداد 1394 09:30
پروفسور مریم میرزاخانی....یادش بخیر...سال 1376 من ترم اول دانشگاه رو تموم کرده بودم و تازه ترم دوم شروع شده بود. اسفند ماه...هوا بسیار عالی...یک کنفرانس بزرگ و مسابقه دانشجویی که از همه دانشگاهها حضور داشتند. من چون ترم دوم بودم قاعدتا نمیتوانستم در تیم باشم (دو سال بعدش شدم البته) و فقط یک پوستر ارایه کرده بودم. بعد...
-
خیال
یکشنبه 3 خرداد 1394 11:00
گر زخیال چهره ات عکس فتد به جام می مستی چشم مست تو مست کند پیاله را